در زندگي زخمهايي هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا مي خورد
و مي تراشد.اين دردها را نمي شود به کسي اظهار کرد، چون عموما عادت دارند
که اين دردهاي باورنکردني را جزو اتفاقات و پيش آمدهاي نادر و عجيب بشمارند
و اگر کسي بگويد يا بنويسد، مردم بر سبيل عقايد جاري و عقايد خودشان سعي
مي کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخر آميز تلقي بکنند، زيرا بشر هنوز چاره و
دوايي برايش پيدا نکرده و تنها داروي آن فراموشي به توسط شراب و خواب
مصنوعي به وسيله افيون و مواد مخدره است ولي افسوس که تاثير اين گونه
داروها موقت است و به جاي تسکين پس از مدتي بر شدت درد مي افزاياد.
صادق هدایت / بوف کور
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۵/۱۰ ساعت توسط ف.میم
|